واجب فراموش شده ـ گفتوگوی دو جنین در رحم مادر...!
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ
گفتوگوی دو جنین در رحم مادر...!
اولی: تو به زندگی بعد از زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره، حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم و با دهن چیزی بخوریم.
اولی: امکان نداره. ما با جفت تغذیه میشیم. طنابشم اونقدر کوتاهه که به بیرون نمیرسه. اصلا اگه بیرون از اینجا دنیایی هست، چرا کسی تا حالا از اونجا نیومده، نشونه بهمون بده.
دومی: تازه، اونجا مادرمونم میتونیم ببینیم.
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست، پس چرا نمیبینیمش.
دومی: به نظرم مامان همه جا هست؛ دور تا دورمونه.
اولی: من مامانمو نمیبینم؛ پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت باشی، صداشو میشنوی و اگر خوب دقت کنی حضورشو حس میکنی ....
این مکالمه چقدر آشناس......!!!
تا حالا وجود خدا رو اینطوری
و به همین سادگی حس نکرده بودم؛
۹۴/۱۱/۰۶