رتیمه

رَتیمه به معنای نخی است که به انگشت می‌بندند برای یادآوری امری

رتیمه

رَتیمه به معنای نخی است که به انگشت می‌بندند برای یادآوری امری

طبقه بندی موضوعی

استیو پس از مسلمان شدن؛ یعنی بهتر است بگویم پس از وهابی شدن، به یکی از کشورهای عربی می‌رود تا درس بخواند در مدارس علمیه طالب‌پرور. دو سه سالی را هم در آنجا می‌ماند و به قول خودش تئوری تروریست بودن را هجی می‌کند. زندگی استیو به خوبی و خوشی ادامه داشت تا این‌که روزی در برنامه سیر مطالعاتی خود، به کتابی می‌رسد به نام «الصواعق المحرقه» از «ابن حجر هیثمی». این آدم در دوران حیاتش در مکه زندگی می‌کرده و به قول خودش در مقدمه کتاب، می‌بیند که آمار شیعیان در اطراف مکه رو به فزونی است. لذا احساس تکلیف می‌کند که کتابی بنویسد در رد شیعه.

پس از خواندن این کتاب، رفیق ما به سراغ استاد طالب‌پرورش می‌رود و می‌پرسد: آیا ما قبول داریم که اگر حدیثی در دو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده باشد، حتماً صحیح است و اعتباری در حد آیات قرآن دارد؟ استاد به نشانه تأیید، سر تکان می‌دهد. استیو ادامه می‌دهد: در این دو کتاب آمده است: “من مات بلا إمامٍ مات میته الجاهلیه”؛ ایضاً آمده است: “فاطمه‌الزهرا سیده النساء أهل الجنه”؛ با این حساب فاطمه زهرا نمی‌تواند بدون امام از دنیا رفته باشد. چون سرور زنان بهشتی است. از سوی دیگر در این دو کتاب آمده است فاطمه زهرا تا هنگام وفاتش با ابوبکر صدیق بیعت نکرد. با این اوصاف امام فاطمه زهرا که بوده است؟

صحبت که به اینجا می‌رسد، استاد طالب‌پرور، با مهربانی نگاهی به استیو می‌کند و می‌گوید: مرد خدا! ما اجازه نداریم درباره همه چیزهای دین خدا کنجکاوی کنیم. این‌ها متشابهاتی است که فقط افرادی که در قلوبشان ضیقی باشد، به دنبال آن هستند. تا زمانی‌که محکماتی مثل همراهی ابوبکر صدیق با پیامبر در غار و نماز خواندن آن جناب به جای پیامبر هست، نوبت به این اشکالات نمی‌رسد.

استیو از استاد طالب‌پرور تشکر می‌کند و بر می‌خیزد. اما در دل می‌گوید: من دنیا را زیر پا نگذاشته‌ام تا تو به من بگویی در فکر کردن محدودیت دارم. من اگر این حرف‌ها توی گوشم فرو می‌رفت که همان مسیحی می‌ماندم و با اموال پدرم بین دختران استرالیا از امور مربوطه لذت می‌بردم.

القصه، استیو به بهانه رد کردن افکار تشیع، تحقیقی درباره شیعه می‌کند و این بار واقعاً مسلمان می‌شود. یک مسلمان معتقد شیعه؛ به نام «صلاح الدین حزب الله نصر الله»

پی‌نوشت: سال‌ها برای من این سوال مطرح بود که چرا من بچه شیخ حزب‌اللهی که ناف اصفهان متولد شده‌ام و اگر نگاه نامربوطی می‌کردم، پس‌گردنی می‌خوردم؛ شب قدر قرآن به سر می‌گیرم؛ ولی این قرآن من را هدایت نمی‌کند؛ ولی استیو، مرد خدا، که شب خودکشی کردنش می‌خواسته قرآن را به رودخانه پرتاب کند، ترجمه دو آیه اول سوره بقره او را هدایت می کند. این سوال سال‌ها در ذهن من خیس خورد تا بسیار اتفاقی با آیه سوم همین سوره روبرو شدم و پاسخم را گرفتم.

ادامه دارد...

میثم شریف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۹

به چه دل خوش کرده‌اید؟ به ماهواره‌هایتان؟

ماه‌پاره‌ی من که بیاید، امواج ماهواره‌هاتان به زیر پایتان هم نخواهد رسید؛
چه برسد به خانه‌های ما روی زمین!

دل به چه بسته‌اید؟ به سینما هنر هفتم‌تان؟

یارِ من به اندازه اسم‌های جوشن کبیر، هزار نما دارد... و هنرِ چهاردهم خدای من است.

اگر رو شود، برای سینمایتان، یک نما هم نخواهد ماند.

چشم به انتظار چه نشسته‌اید؟ سریال‌های دنباله‌دارتان؟

سرّ آل‌ا... سلسله‌ایست که دنباله‌اش بقیه‌ا... نام دارد.

چشم‌ها به انتظارش، به مغربِ طلوعش چشم دوخته‌اند.

بگذارید بیاید؛ جمالش را که مردم ببینند، تمام سریال‌هایتان روی هم یک بیننده هم نخواهد داشت...

مردم برای چیدن یک نیم‌نگاه از خال لبش، صف‌هایی به درازای مشرق تا مغرب خواهند کشید...

ماه‌پاره من! هزارنمای خدای عزیز! هنر چهاردهم رب‌العالمین! ای باقی‌مانده سرّ آل‌ا...!

بیا و بازار رجزخوانی ماهواره‌ها و سینما و سریال‌های این انسان‌نماها را با رجزخوانی «أنا بقیه‌ا...» کساد کن.

«بشقاب‌های سفره پشت‌بام‌مان» کتابی است درباره سفره رنگارنگی که غرب سخاوتمندانه برای‌مان پهن کرده! به قلم حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، انتشارات جامعه‌الزهرای قم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۵

امام حسن (ع) می‌فرمایند: خوب پرسیدن نیمی از دانش است.

آن کس که نپرسید، رهش گمراهی است    آری نپرسیدن از سر کوتاهی است

از مردم هوشیار چو هوشیاران پرس            یک پرسش خوب نیمی از آگاهی است

سری کتاب‌های چهل حدیث، انتشارات آستان قدس رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۲

روزی در مدینه امام حسن علیه‌السلام از کوچه‌ای عبور می‌کردند. در کنار آن کوچه چند کودک نشسته بودند و تکه‌هایی نان در بین خود قرار داده بودند و بازی می‌کردند. آنها از امام حسن (ع) دعوت کردند که آن حضرت مهمانشان شود، آقا از اسب پیاده شدند و در مهمانی آنها شرکت کردند، سپس فرمودند: “بچه ها حالا بیائید برویم منزل ما مهمانی” آن‌ها با خوشحالی به طرف منزل آقا دویدند. آن حضرت غذای خوبی به آن‌ها دادند و به هر کدام یک دست لباس هدیه کردند. بعد فرمودند: “کار آن‌ها بیشتر از کار من اهمیت داشت، زیرا آن‌ها فقط همان تکه نان را داشتند و هر چه داشتند به من دادند، ولی من هر چه داشتم به آنها ندادم.”

منبع: امام دوم کیه ؟/ انتشارات اصحاب کهف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۰

آیا بوسیدن و تبرک جستن به ضریح و قبور امامان (ع) نوعی بدعت در دین است؟

جواب مختصر: موحدان از رهگذر تبرک به پیامبر اکرم(ص) و بندگان صالح خدا و تبرک به آثار باقی مانده ازآنان، درخواست إفاضه نعمت یا افزایش برکت می‌کنند و این به آن خاطر است که فیض الهی بر بندگان، گاهی از غیر مسیر عادی زندگی إفاضه می‌شود. وقتی که اراده الهی بر این باشد که حاجت‌های یک مومن را از راه تبرک به پیامبر یا آثار بازمانده از او برآورده سازد. آیات و روایات فراوانی بر این حقیقت تأکید دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۸

وقتی مشکی مد باشه: خوبه

وقتی رنگ مانتو شلوار باشه: خوبه

وقتی رنگ عشقه: خوبه!

وقتی رنگ کت و شلوار باشه: با کلاسه!

وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!

اما!!

وقتی رنگ چادر من مشکی شد؛

بد شد!

افسردگی می آورد!

دنبال حدیث و روایت می‌گردند...

که رنگ مشکی مکروهه!

چادر من نه برای نشان دادن فقر در سریال‌های کشورم است؛

نه لباس متهمان دادگاه و زندان؛

چادر من، تاج بندگی ام، سند زهرایی بودنم را امضا می‌کند؛

طعنه‌ها دلسردت نکند بانو، با افتخار در کوچه‌های شهر قدم بزن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۳

اگر بپذیرید هر کاری که از جانب خداوند انجام می‌گیرد خیر است، در زندگی اضطراب و نگرانی نخواهید داشت.

به قول باباطاهر:

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

همان‌گونه که حضرت زینب (س) در پاسخ به این سوال که در کربلا چه دیدید؟ فرمودند: “ما رایت الا جمیلا” جز زیبایی چیزی ندیدم.

نیمی آدم نیمی حوا، انتشارات آستان قدس رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۰

پیامبر اکرم(ص) در وصیت خود به علی(ع) می‌فرماید: چون به آینه نگاه می‌کنی بگو: «اللهم کما أحسنت خلقی فحسن خلقی و رزقی» خداوندا چنان‌که آفرینش مرا نیکو ساختی، اخلاقم را نیز نیکوکن و روزیم را وسیع گردان.

تحف‌العقول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۷

بعضی‌ها فکر می‌کنندکه آدم‌ها توی قیافه‌هایشان زندگی می‌کند، لذا هر روز خود را به یک تیپ و شکلی در می‌آورند ولی آرامش پیدا نمی‌کنند. بعضی‌ها فکر می‌کنندکه آدم‌ها توی خانه‌هایشان زندگی می‌کنند، لذا هر روز خانه‌های خود را به یک شکل و با یک دکور خاصی در می‌آورند ولی باز آرامش پیدا نمی‌کنند. و اینها در اشتباهند. باید بدانند که آدم‌ها توی دل‌هاشان زندگی می‌کنند.

روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام به خداوند عرضه داشت، خدایا ما از تو ممنونیم که تو به ما دل داده‌ای و ما را اهل دل کردی. ای آدم‌ها اگر آرامش و آسایش می‌خواهید باید دل‌های خود را آباد کنید.

الهی! همه عمر خود را بر باد کردیم و بر تن خود بیداد کردیم و شیطان لعین را شاد کردیم و نبود ما یکسان، از غم ما را شادی رسان. (خواجه عبدالله انصاری)

محمدرضا رنجبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۵

گفت‌وگویی با خدا (دوستی)

گفتم: چه کسانی شایسته دوستی هستند؟

گفت: کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته، یعنی با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند. (سوره نساء، آیه69)

گفتم: شیطان با چه کسانی هم‌نشین می‌شود؟

گفت: و از آن‌کس که قلبش را از یاد خود غافل کردیم و از هوس خود پیروی کرده و اساس کارش برزیاده‌روی است، اطاعت مکن. (سوره کهف، آیه 28)

گفتم: دوستی‌های دنیا تا چه اندازه در آخرت برای انسان مفید است؟

گفت: در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضی‌شان دشمن بعضی دیگرند. (سوره زخرف، آیه 67)

گفتم: نشانه محبت خداوند چیست؟

گفت: بگو اگرخدا را دوست دارید از من پیروی کنید. (سوره آل‌عمران، آیه31)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۳