رتیمه

رَتیمه به معنای نخی است که به انگشت می‌بندند برای یادآوری امری

رتیمه

رَتیمه به معنای نخی است که به انگشت می‌بندند برای یادآوری امری

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب با موضوع «تلنگر» ثبت شده است

تو با همه مردها فرق داری!

وقتی اون‌روز توی باغ همه خانم‌ها رو جَو گرفته بود و جلوی همه قهقه می‌زدن و شوهراشون هم بی‌خیال نشسته بودن و تماشا می‌کردن، وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن، آروم توی گوشم گفتی: “مواظب وقار و متانتت باش عزیزم.” 

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری!

وقتی حواسم نبود و کمی روسریم لیز خورده بود و موهام دیده می‌شد با لبخند گفتی:“موهات بیرونه‌ها خانمی!”

در حالی که موهام رو قایم می‌کردم نگاهی به زن‌های اطرافم توی خیابون انداختم. شرم‌آور بود. شوهراشون چه بی خیال...

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری!

وارد مغازه بزازی شدیم، صاحب مغازه بااشتها از نوع پارچه و جنسش تعریف می‌کرد و همه نگاهش موقع تعریف پارچه، به من بود، تو رو دیدم که از توجه مرد بیگانه به زنت ناراضی بودی، خودم را کنار کشیدم و آن‌وقت در چهره‌ات رضایت‌مندی را مشاهده کردم... اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری!

وقتی در عین حال که منو به فعالیت اجتماعی و درس خوندن و فعالیت در دانشگاه تشویق می‌کردی؛ هر از چند‌گاهی یادآوری می‌کردی که :“غرور زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه”

اونجا بود که فهمیدم تو با همه 

مردها فرق داری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۴

ماهواره بعنوان یک رسانه، تأثیرات بسیاری بر روحیه، طرز رفتار، مدیریت احساسات، تربیت فرزندان، نحوه خرید کردن و در یک کلام سبک زندگی دارد. 

هر رسانه‌ای در زمان راه‌اندازی هدفی دارد؛ از آن‌جایی که خواستگاه ماهواره، کشورهای غربی و آمریکایی است، چند نکته به ذهن می‌رسد؛ اول این‌که این‌گونه کشورها در رفتارهای خود ثابت کرده‌اند، هیچ وقت عملی را برخلاف اهداف، سیاست‌ها و منافع خود انجام نمی‌دهند؛ بنابراین این سوال مطرح می‌شود که سیاست این کشورها بر چه مبنایی استوار شده است؟ چراکه بطور معمول سیاست بر پایه فرهنگ و فرهنگ بر پایه سیاست بوجود می‌آید. نکته دیگر این است که تولیدات این شبکه‌های ماهواره‌ای برای چه کشورهایی ساخته می‌شود و درواقع مخاطب این رسانه‌ها، چه کسانی هستند؟ آیا مصرف‌کنندگان تولیدات ماهواره‌ای، دارای فرهنگی همسو با تولیدکنندگان هستند یا در نقطهِ مقابل آن‌ها قرار دارند؟

با بررسی اجمالی تولیدات این شبکه‌ها، پی خواهیم برد، کشورهایی که هدف این رسانه‌ها هستند، به لحاظ فرهنگی به شدت در نقطه مقابل تولیدکنندگان قرار دارند. واضح و مبرهن است که برای تضعیف یک کشور باید به کُنه آن جامعه رسوخ کرد، و این امکان‌پذیر نخواهد بود، مگر با رخنه در فرهنگ و کم رنگ کردن باورها، ارزش‌ها و اعتقادات جامعه.

ازجمله کشورهایی که از همان ابتدای ظهور ماهواره، همواره مورد توجه و عنایت(!) رسانه‌های غربی قرار داشته، کشور عزیزمان ایران است. کشوری با فرهنگ غنی و دین رسمی اسلام، که به دلیل داشتن امکانات بالقوه و روحیه عزت‌مندی از دیرباز مورد خصومت کشورهای غربی و دشمنان اسلام بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ما همواره مورد تحریم‌های گوناگونی واقع شده است؛ از تحریم دارو و کالاهای پزشکی گرفته تا تحریم علم و دانش. در چند سال اخیر نیز، انرژی هسته‌ای بهانه‌ای برای اعمال تحریم‌های گوناگون و سخت، علیه کشور عزیزمان بوده است. قطعا این تحریم ها وضع شده تا سرو تنومند انقلاب اسلامی ایران قد خم کند، و این ذهنیت که، هیچ کشوری نمی‌تواند بدون حمایت آمریکا به موفقیت و استقلال دست پیدا کند، به اذهان بین‌المللی ثابت گردد؛ خوشبختانه با عنایت خداوند متعال و درایت رهبر عزیزمان و نیز مقاومت مردم غیورمان، دشمن در دستیابی به اهداف خود، از طریق تحریم، ناکام مانده است. اینجاست که آخرین حربه خود که تهاجم فرهنگی است را بکار گرفته تا انقلاب‌مان را به زانو درآورد. و در سال‌های اخیر، برای این منظور، میلیون‌ها دلار هزینه کرده‌است. تاسیس هر روزه شبکه های فارسی زبان، از سوی کشورهای غربی و صهیونیستی، شاهد این مدعاست. اهداف این‌گونه شبکه‌ها، کم‌رنگ کردن مسائل اعتقادی، ریختن قبح گناهان، دور کردن جامعه از ارزش‌ها و باورهای مذهبی و اشاعه بی‌بندوباری و بی‌حجابی، و هزاران پیام غیراخلاقی و غیرفرهنگی دیگر است.

اکنون این سوال مطرح است؛ کشورهایی که همواره ما را مستوجب اِعمال سخت‌ترین تحریم‌ها‌ دانسته و حتی کالاهای حیاتی، نظیر اقلام پزشکی، را از ما دریغ کرده و ملت ما را از حقـوق مسلم خود منع کرده‌اند، چرا باید دلسوزانه برای

سرگرمی خانواده‌های ما برنامه‌ها و سریال‌های خوش آب و رنگی بسازند که در تضاد کامل با فرهنگ ایرانی اسلامی ماست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۲۵

نماز چیزی شبیه نردبان است؛ نردبان هم باید خود محکم باشد یعنی از درون پوک و فرسوده و تهی نباشد و هم در جایی محکم قرار گیرد و گرنه کسی را بالا نمی‌برد. نماز هم پلکان ترقی است؛ نمازی می‌تواند ما را بالا ببرد که اولا محکم باشد؛ یعنی لفظ خالی نباشد، بلکه دارای معنا بوده و به معنای آن توجه والتفات داشته باشیم و بدانیم چه می‌خوانیم. دیگر آنکه نماز باید مثل نردبان در جایگاهی محکم قرار داده شود، که ساعات پیش از نماز شبیه همان جایگاه است. کسی‌که پیش از نماز نسبت به دستورات خداوند سستی و سهل انگاری می‌کند، مثل آن است که نردبان خود را در زمینی سست قرار داده باشد.

محمدرضا رنجبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۳

رتیمه قصد دارد طی این پست ابزارهای دشمن را برای استفاده در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی بررسی کرده و توضیح دهد که چطور دشمن با ابزارهای ساده درصدد اثرگذاری برروی مخاطبین خود می‌باشد.
امام خمینی(ره) در این خصوص می‌فرماید: «عزیزان، ما از محاصره اقتصادی نمی‌ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم، آن چیزی که ما را می‌ترساند وابستگی فرهنگی است... آمریکا با زور سرنیزه به میدان نمی‌آید، بلکه با قلم به میدان می‌آید. این جنگِ به راه انداخته شده در فکر نفوذ به مختصات فکری جوانان می‌باشد.»
جوانانی که 30 و اندی سال با شعار«نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» به میدان آمده‌اند باید با بصیرت و به عنوان افسران جنگ نرم به بینش قوی دست یابند.
فرهنگ مهاجم، خطرناک است و ماهواره و سریال‌های آن بصورت یک آفت اجتماعی، در حال شیوع. نمی‌توان آن را امر شخصی دانست، چون این آفت، جامعه را به سوی معضلات عدیده‌ای سوق می‌دهد.
پشت هر برنامه‌ای برنامه‌ریزی دقیقی وجود دارد... مثلاً برای قشر مذهبی، شبکه‌هایی نظیر فدک، اهل‌بیت، نور، کلمه و امام حسین (شبکه شیخ صادق شیرازی) با هدف تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی و نیز ترویج وهابیت، تولید برنامه می‌کنند.
برای گروه‌های اجتماعی و سیاسی شبکه‌هایی امثال BBC، ژست کاملاً روشن فکری اما خروجی افکار خودشان...
در شبکه من و تو هم با موضوع خانواده و مرکزیت زن، همه چیز در چارچوب امور مادی و یا جسمانی و جنسی خلاصه می‌شود. هدف این برنامه‌ها تضعیف ایمان و عدم پایبندی‌ به مسائل مذهبی و تغییر ارزش‌های دینی است؛ از جامعه ایرانی بدون دین و مذهب چیزی باقی نمی ماند...
متأسفانه در جامعه امروزی، عده‌ای، به لحاظ سطح پوشش، در حال رقابت با حیوانات می‌باشند. در تقسیم‌بندی گروه‌های موجودات زنده، نمی‌توان برای این دسته جایگاهی تعیین نمود. کاش می‌دانستند، اگر برهنگی فرهنگ بود، حیوانات از همه متمدن‌تر بودند!!!
واقعاً این سیرِ حجابی ترسیم شده، به کجا منتهی می‌شود؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۰

استیو پس از مسلمان شدن؛ یعنی بهتر است بگویم پس از وهابی شدن، به یکی از کشورهای عربی می‌رود تا درس بخواند در مدارس علمیه طالب‌پرور. دو سه سالی را هم در آنجا می‌ماند و به قول خودش تئوری تروریست بودن را هجی می‌کند. زندگی استیو به خوبی و خوشی ادامه داشت تا این‌که روزی در برنامه سیر مطالعاتی خود، به کتابی می‌رسد به نام «الصواعق المحرقه» از «ابن حجر هیثمی». این آدم در دوران حیاتش در مکه زندگی می‌کرده و به قول خودش در مقدمه کتاب، می‌بیند که آمار شیعیان در اطراف مکه رو به فزونی است. لذا احساس تکلیف می‌کند که کتابی بنویسد در رد شیعه.

پس از خواندن این کتاب، رفیق ما به سراغ استاد طالب‌پرورش می‌رود و می‌پرسد: آیا ما قبول داریم که اگر حدیثی در دو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده باشد، حتماً صحیح است و اعتباری در حد آیات قرآن دارد؟ استاد به نشانه تأیید، سر تکان می‌دهد. استیو ادامه می‌دهد: در این دو کتاب آمده است: “من مات بلا إمامٍ مات میته الجاهلیه”؛ ایضاً آمده است: “فاطمه‌الزهرا سیده النساء أهل الجنه”؛ با این حساب فاطمه زهرا نمی‌تواند بدون امام از دنیا رفته باشد. چون سرور زنان بهشتی است. از سوی دیگر در این دو کتاب آمده است فاطمه زهرا تا هنگام وفاتش با ابوبکر صدیق بیعت نکرد. با این اوصاف امام فاطمه زهرا که بوده است؟

صحبت که به اینجا می‌رسد، استاد طالب‌پرور، با مهربانی نگاهی به استیو می‌کند و می‌گوید: مرد خدا! ما اجازه نداریم درباره همه چیزهای دین خدا کنجکاوی کنیم. این‌ها متشابهاتی است که فقط افرادی که در قلوبشان ضیقی باشد، به دنبال آن هستند. تا زمانی‌که محکماتی مثل همراهی ابوبکر صدیق با پیامبر در غار و نماز خواندن آن جناب به جای پیامبر هست، نوبت به این اشکالات نمی‌رسد.

استیو از استاد طالب‌پرور تشکر می‌کند و بر می‌خیزد. اما در دل می‌گوید: من دنیا را زیر پا نگذاشته‌ام تا تو به من بگویی در فکر کردن محدودیت دارم. من اگر این حرف‌ها توی گوشم فرو می‌رفت که همان مسیحی می‌ماندم و با اموال پدرم بین دختران استرالیا از امور مربوطه لذت می‌بردم.

القصه، استیو به بهانه رد کردن افکار تشیع، تحقیقی درباره شیعه می‌کند و این بار واقعاً مسلمان می‌شود. یک مسلمان معتقد شیعه؛ به نام «صلاح الدین حزب الله نصر الله»

پی‌نوشت: سال‌ها برای من این سوال مطرح بود که چرا من بچه شیخ حزب‌اللهی که ناف اصفهان متولد شده‌ام و اگر نگاه نامربوطی می‌کردم، پس‌گردنی می‌خوردم؛ شب قدر قرآن به سر می‌گیرم؛ ولی این قرآن من را هدایت نمی‌کند؛ ولی استیو، مرد خدا، که شب خودکشی کردنش می‌خواسته قرآن را به رودخانه پرتاب کند، ترجمه دو آیه اول سوره بقره او را هدایت می کند. این سوال سال‌ها در ذهن من خیس خورد تا بسیار اتفاقی با آیه سوم همین سوره روبرو شدم و پاسخم را گرفتم.

ادامه دارد...

میثم شریف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۹

وقتی مشکی مد باشه: خوبه

وقتی رنگ مانتو شلوار باشه: خوبه

وقتی رنگ عشقه: خوبه!

وقتی رنگ کت و شلوار باشه: با کلاسه!

وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!

اما!!

وقتی رنگ چادر من مشکی شد؛

بد شد!

افسردگی می آورد!

دنبال حدیث و روایت می‌گردند...

که رنگ مشکی مکروهه!

چادر من نه برای نشان دادن فقر در سریال‌های کشورم است؛

نه لباس متهمان دادگاه و زندان؛

چادر من، تاج بندگی ام، سند زهرایی بودنم را امضا می‌کند؛

طعنه‌ها دلسردت نکند بانو، با افتخار در کوچه‌های شهر قدم بزن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۳

اگر بپذیرید هر کاری که از جانب خداوند انجام می‌گیرد خیر است، در زندگی اضطراب و نگرانی نخواهید داشت.

به قول باباطاهر:

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

همان‌گونه که حضرت زینب (س) در پاسخ به این سوال که در کربلا چه دیدید؟ فرمودند: “ما رایت الا جمیلا” جز زیبایی چیزی ندیدم.

نیمی آدم نیمی حوا، انتشارات آستان قدس رضوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۰

بعضی‌ها فکر می‌کنندکه آدم‌ها توی قیافه‌هایشان زندگی می‌کند، لذا هر روز خود را به یک تیپ و شکلی در می‌آورند ولی آرامش پیدا نمی‌کنند. بعضی‌ها فکر می‌کنندکه آدم‌ها توی خانه‌هایشان زندگی می‌کنند، لذا هر روز خانه‌های خود را به یک شکل و با یک دکور خاصی در می‌آورند ولی باز آرامش پیدا نمی‌کنند. و اینها در اشتباهند. باید بدانند که آدم‌ها توی دل‌هاشان زندگی می‌کنند.

روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام به خداوند عرضه داشت، خدایا ما از تو ممنونیم که تو به ما دل داده‌ای و ما را اهل دل کردی. ای آدم‌ها اگر آرامش و آسایش می‌خواهید باید دل‌های خود را آباد کنید.

الهی! همه عمر خود را بر باد کردیم و بر تن خود بیداد کردیم و شیطان لعین را شاد کردیم و نبود ما یکسان، از غم ما را شادی رسان. (خواجه عبدالله انصاری)

محمدرضا رنجبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۵

دوستان و اقربا می‌دانند که حقیر در دوران تحصیل، چند سالی را در خوابگاه طلاب غیر ایرانی ساکن بودم. نزدیک به دو سال از این دوران را با اعجوبه‌ای استرالیایی به نام استیفن در یک اتاق گذراندم. آن‌چه در چند پست آینده به خواست خدا خواهد آمد، ماجراهای من است با این مرد خدا.

اصلی‌ترین دغدغه من برای نوشتن ماجراهای من و استیو آن است که آداب و رسوم دینی خود، اعم از آنچه انجام می‌دهیم و آنچه انجام نمی‌دهیم، را از یک نگاه بیرونی بررسی کنم.

 به دنبال این نیستم که بگویم استیو آدم خوبی بود یا نه؛ به دنبال این نیستم که کارهای او را به شما توصیه کنم؛ چرا که او استیو است و ما، ما هستیم. فقط به دنبال نگاه بیرونی هستم، به آن‌چه می‌کنیم و نمی‌کنیم.

ماجرای استیو از جایی شروع می‌شود که پس از پایان دوران دبیرستان، به دنبال کشف حقیقت، آواره افکار گوناگون می‌شود. او احساس می‌کند مسیحیت به دلیل تعارض‌های زیادی که دارد نمی‌تواند راه درست رسیدن به حقیقت باشد. به همین دلیل از مسیحیت روی‌گردان می‌شود و به عرفان‌های سرخ‌پوستی روی می‌آورد. پس از مدتی آن‌را هم رها می‌کند و لائیک می‌شود. پس از یک زندگی مفصل به سبک لائیک، به سراغ هندوئیزم می‌رود و... 

سرانجام، کار استیو به آلمان می‌کشد و صحبت با یکی از فیلسوفان آن دیار. اما فلسفه آلمانی هم او را راضی نمی‌کند. دست آخر نرسیدن به حقیقت، راهی جز خودکشی در رودخانه راین برای استیو باقی نمی‌گذارد.

او تعریف می‌کرد: «پالتوی سفیدم را پوشیدم و از اتاقم خارج شدم. وقتی می‌خواستم کلید را از روی میز بردارم، چشمم به یک کتاب قطع پالتویی افتاد که چند روز پیش خریده بودم؛ ترجمه انگلیسی قرآن. بی‌تفاوت از کنار آن رد شدم. گمان نمی‌کردم اسلامِ تروریستی، حرفی از سعادت داشته باشد. از اتاق بیرون آمدم و در را قفل کردم. اما دستم به روی کلید ماند. دو دل بودم که از قرآن تروریست‌ها بگذرم یا نه؟ دست آخر تصمیم گرفتم قرآن را به همراه خودم ببرم و در مترو نگاهی به آن بیاندازم و پس از آن، به داخل رودخانه پرتابش کنم. در مترو قرآن را از جیب پالتوی سفید بیرون کشیدم. به نام خدای بخشنده و مهربان. لبخند تلخی زدم. الف لام میم. چیزی نفهمیدم. این کتابی است که هیچ تردیدی در آن راه ندارد. لجم درآمد، خیلی زیاد لجم درآمد. مگر می‌شود نویسنده‌ای، هرچقدر هم از خود متشکر باشد، چنین ادعای گزافی بکند. ادامه دادم تا تردیدی در همان صفحه اول پیدا کنم، تا روی نویسنده را کم کنم؛ اما تردید پیدا نشد. به صفحه دوم رفتم تا تردید را بیابم؛ اما پیدا نشد. به صفحه سوم و چهارم و بیست و چندم رفتم؛ اما تردید پیدا نشد. مترو مدت‌ها بود که از ایستگاه راین عبور کرده بود و به آخر خط رسیده بود.»

روی استیو کم شده بود و دلش روشن. این را اشک چشمانش، موقع تعریف کردن این قسمت، فریاد می‌زد.

پس از روز خودکشی، استیو مدتی را به مطالعه درباره اسلام اختصاص می‌دهد و سرانجام مسلمان می‌شود. یک مسلمانِ معتقدِ وهابی. 

ادامه دارد...

میثم شریف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۱

ماهواره یک کلام، تهاجم والسلام !!!

شنیدید می‌گن دشمن برای آدم استغفار نمی‌کنه؟ آیا شما هم از بیننده‌های سریال‌های ماهواره‌ای هستید؟ آیا زندگی شما متاثر از فیلم‌های ماهواره بوده است؟ آیا نمودهای اخلاقی و رفتاری بازیگران این سریال‌ها را در جامعه می‌بینید؟؟؟ 

همه چیز در زندگی به هم مربوط است... 

روش تفکر شما در روحیه شما موثر است و روش حرف زدنتان روی طرز فکرتان. طرز فکرتان موجب شکل‌گیری آداب زندگی‌تان می‌شود و آداب زندگی‌تان در طول زمان، تبدیل به رسوم می‌گردد. نهایتا مجموعه این اعمال سبب شکل‌گیری فرهنگ می‌شود. واژه دیگری که اغلب همراه با فرهنگ به میان می‌آید واژه “تهاجم فرهنگی” است که متاسفانه جامعه‌ ما درگیر این معضل می‌باشد.

قلب جوان مثل زمین خالی از کشت و آماده هرگونه بذرافشانی است همان‌گونه که زمین مرده را هرکس آباد کند، مالک آن می‌شود، زمینه‌ی خالی و آماده را هر کس با فکر و مکتب خود آباد کند، مالک آن خواهد شد. 

مسئولان هدایت دینی باید پیش از دیگران دلهای جوانان جامعه را با فرهنگ الهی احیا کنند. سبک زندگی ملی و مذهبی ما با سبک زندگی شخصیت‌های سریال‌های ماهواره متفاوت است. اصلی‌ترین حربه در تبلیغات این سریال‌ها نوع حضور زنان و دختران در جامعه است.

شاید هم‌نشینی با این ابزار(ماهواره) و یا فکر نکردن به این داستان‌ها و اثرات بجا مانده از ماهواره سبب شود روزی زندگی خودمان به این انتهای تلخ برسد...!!!

براستی کشورهایی که سعی می‌کنند از حربه تحریم استفاده کنند و بزرگترین آرزویشان این است که حتی پیچ و مهره‌های پیشرفت‌مان را هم دانه به دانه باز کنند، چرا باید دلسوزانه برای ما برنامــه‌ها و سریال‌های متنوع فارسی‌زبان بسازند؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۷